loading...

دفتر مشق

داستان - خبر های اجتماعی ، فرهنگی ؛ ورزشی - قصه - دیدگاه - هر مطلبی که برای خوان

بازدید : 364
شنبه 2 آبان 1399 زمان : 3:38

بازدید : 387
شنبه 2 آبان 1399 زمان : 3:38

افزایش هموسسیتئین خون (اسید آمینه‌‌‌ای که از هضم پروتئین حیوانی در بدن تولید می‌شود) رگ‌های خونی را مجروح می‌کند و باعث پیدایش پلاک ( بافت زخمی‌و مجروح ) می‌شود.

روش هایی برای تقویت حافظه
بازدید : 402
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 0:39

بازدید : 446
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 0:39

Do the proposed benefits make sense? Perhaps more importantly, is it practical for your students to become writers of ER materials? Please provide your reaction.

Paradox of our times
بازدید : 364
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 0:39

هر دو تیم برای رسیدن به بهترین نتیجه بشدت تلاش کرده بودند . در روز مسابقه ؛ هر دو تیم در شرایط مساوی مسابقه را شروع کردند و .......تیم ژاپن با اختلاف یک مایل برنده شد .

Students as Writers of ER Materials
بازدید : 401
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 1:39

با شنيدن اين حرف ها از انتخاب خودم پشيمان شدم و با شوهرم که پسرخاله ام است، سر ناسازگاري گذاشتم. ما هر شب جنگ و دعوا راه مي انداختيم و اطرافيان از دستمان عاصي شده بودند. متاسفانه ابراز علاقه پسري که در همسايگي ما زندگي مي کرد نيز با قول و قرارهايي واهي، قوز بالا قوز شد و من که فکر مي کردم اين پسر جوان و تحصيل کرده مي تواند شريک خوبي براي زندگي ام باشد، تعهدات زناشويي ام را زيرپا گذاشتم و از پسرخاله ام جدا شدم. حدود شش ماه بعد نيز آن پسر جوان به خواستگاري ام آمد و با هم ازدواج کرديم. اما از همان روز اول در کارگاه توليدي او مشغول کار شدم و مجبور بودم از صبح تا شب براي يک لقمه نان بخور و نمير کار کنم.زن جوان آ هي کشيد و افزود: زندگي با اين مرد بي مسئوليت جز بدبختي و فلاکت برايم نتيجه ديگري نداشته است. او پس از مدتي با زن ديگري ازدواج کرد و من نيز در واقع سرايدار و کارگر کارگاهش شدم و حتي به دليل اين که حال و حوصله اي براي گلايه و شکايت نداشته باشم، از طريق او به دام مواد مخدر افتادم. الان ۸ سال است که اين زندگي نحس را تحمل کرده ام و صدايم در نيامده است، چون از قديم گفته اند « خود کرده را تدبير نيست»! ولي از روز قبل که متوجه شدم همسرم مي خواهد تنها دخترم را از من جدا کند، ديگر نتوانستم طاقت بياورم. به اين جا آمده ام تا کمکم کنيد، چون نمي خواهم بچه ام را از دست بدهم.

یک شبی مجنون...
بازدید : 247
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 1:39

و خودم را از اين وضعيت نجات بدهم. ۲ سال گذشت و من در اين مدت در يک کارخانه بزرگ توليدي مشغول کار شدم. حدود يک سال قبل با پسر دانشجويي که از شهري دور براي تحصيل به مشهد آمده بود آشنا شدم. او با ابراز عشق و علاقه و چرب زباني توانست خودش را در دل من جا کند، تا جايي که شيفته و دلباخته اش شدم و اگر يک روز جملات عاطفي اش را نمي شنيدم آن روز برايم شب نمي شد.مريم افزود: امير بالاخره مرا فريب داد و يک روز که به دور از چشم مادرم به خانه ما آمده بود با وعده هاي دروغين و قول و قرارهايي واهي سرم را کلاه گذاشت. اين رابطه شوم چند ماه ادامه يافت و پسر مورد علاقه ام در اين مدت بارها از من سوءاستفاده کرد. اما او همين که فارغ التحصيل شد بدون خداحافظي به شهر خودش رفت و هر وقت زنگ مي زدم مي گفت گذشته ها را فراموش کن! من موضوع را به مادرم اطلاع دادم و طي تماسي که با خانواده امير داشتيم اعلام کرديم که قصد شکايت داريم. آن ها امير را با زور و اجبار به مشهد آوردند و با برگزاري مراسم خواستگاري اين ازدواج اجباري سرگرفت. ما در حال حاضر دوران نامزدي سرد و بي روحي را سپري مي کنيم و او در اين ۶ ماه فقط ۲ بار به ديدنم آمده است و مرا با خشونت و عصبانيت و تهمت هاي ناروا مورد ضرب و جرح و آزار روحي و رواني قرار داده، الان هم به تلفن هايم جواب نمي دهد. ديگر مانده ام چه کار کنم خواهش مي کنم کمکم کنيد.کارشناس ارشد روان شناسي مرکز مشاوره پليس در اين باره معتقد است: همان گونه که در داستان زندگي مريم و امير مشاهده مي کنيم شکل گرفتن اين رابطه که منجر به ازدواج احساسي و اجباري شده است از بعد منطقي نياز به بررسي دارد. تفاوت فرهنگي، بيکاري امير، روابط قبلي و بدبيني حاصل از اين موضوع، تعيين نکردن محل زندگي پس از ازدواج و... سوالاتي هستند که بايد پاسخ صريحي به آن ها داده شود.سيدمجيد موسوي راد افزود: از مريم سوال مي کنيم که اگر يک پسر ديگر هم با همين شرايط و در حالي که تو پيش از آن هيچ رابطه اي با او نداشته اي به خواستگاري ات بيايد آيا با او ازدواج مي کني؟ به احتمال زياد جواب منفي است چرا که هميشه انتخاب اول احساسي و هيجاني است تا منطقي! وي تاکيد کرد: احساسات يک بخش مهم از ازدواج است ولي نه همه آن! لذا بايد منطقي نگري در انتخاب همسر مد نظر قرار بگيرد و دختران و پسران جوان در هر شرايطي با آگاهي و دقت بيشتري در اين زمينه، مهم ترين تصميم زندگي خود را بگيرند تا دچار اين گونه مشکلات نشوند

یک شبی مجنون...
بازدید : 372
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 1:39

شوهرم که آن موقع ۱۸ ساله بود نه تنها به سربازي نرفت بلکه به پشتوانه حمايت ها و کمک هاي مالي پدرش به در بي خيالي زد و در دام دوستان ناباب افتاد. او در مدت کوتاهي به موادمخدر اعتياد پيدا کرد. با اين مشکل من و همه اطرافيان دست به کار شديم تا او را از اين منجلاب نجات بدهيم ولي تلاش هاي ما بي نتيجه ماند و بابک کم کم ترياک را کنار گذاشت و وابسته به کريستال شد. بيچاره پدر شوهرم به دليل غصه زياد دق کرد و مرد و ما حامي مالي خود را از دست داديم. از آن به بعد خانه ما پاتوق دوستان شوهرم شد و متاسفانه با توجه به مشکلات اقتصادي او ابتدا مرا هم به دام موادمخدر انداخت و سپس مجبورم کرد تا در کنار خرده فروشي موادمخدر، تن به کارهاي غيراخلاقي بدهم.

یک شبی مجنون...
برچسب ها
بازدید : 356
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 4:37

بازدید : 935
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 4:37

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی